زیرنویس فارسی
تعدادی از فیلمهای اسکار امسال را دیدم ـ با زیرنویس فارسی؛ و همین بهانهی نوشتن این یادداشت است. پیشترها هم با مسئلهی زیرنویس فیلمها مشکل داشتم اما این بار خیلی شدید بود.
مشکل این است که خیلی از آنهایی که لطف کرده و برای فیلمها زیرنویس فارسی تهیه میکنند، از بسیاری از آداب «نوشتن» و «ترجمه» خبری ندارند یا خیلی کمخبر اند. فکر میکنم اغلبشان دانشآموزان یا دانشجویانی هستند که کم یا مقداری بیشتر از کم و گاه در حد متوسط و به ندرت خوب، انگلیسی (یا زبان دیگری؟!) میدانند و همین باعث میشود که به صرافت تهیه کردن زیرنویس برای فیلمهای روز دنیا بیفتند. ویژگی دیگر این گروه، علاوه زباندانی، علاقهی شخصیشان به سینما ست، احتمالن البته.
اما آنچه که این عزیزان نمیدانند فراوان است:
اول: اول از همه این که خیلیهایشان از نرمافزار وُرد یا هر برنامه و فضایی که در/با آن زیرنویس تهیه میکنند، تایپ کردن و انواع قلمها و شیوههای ویرایش متن و خیلی ریزهکاریهای آن، آگاهی کافی و بهدردبخوری ندارند. نمیدانند ایرانیک کردن یعنی چه. تیره کردن چیست. داخل کمان یا قلاب یا گیومه گذاشتن چه معنایی دارد. و...
بهتر است هر کس با این افراد آشنایی دارد بهشان بگوید که یک کم به زیرنویسهای انگلیسی دقت کنند و دستِکم آداب زیرنویسسازی را در همان حد از آنها تقلید کنند و یاد بگیرند. بهشان بگوید که در نرمافزارهای ویژهی نوشتن صدها قلم هست که میتوان از آنها استفاده کرد و هر یک برای کاری مناسب است و هنگام نوشتن مطلبی باید قلم را تنظیم کرد و تغییر داد؛ نه این که به طور خودکار تنها صفحهی ورد را باز کنیم و هر قلمی بود ـ که معمولن آریال یا تاهُما یا تایمز نیو رومن و امثال اینهاست ـ شروع کنیم به تایپ کردن. بهویژه از قلمهای خوب ِ خانوادهی بی استفاده شود؛ از قلمهایی مثل نازنین، لوتوس، بدر، میترا، کامپست، زر، کودک، رؤیا، و مانند اینها.
دوم: اینکه، دو سه بار لطف کنند و متن ترجمهی خود را بازبینی و بازخوانی کنند و حتیالمقدور بدهند چشم دیگری متن را ببیند و اصلاح کند تا آنهمه اشتباهات تایپی و نگارشی به چشم نخورَد.
سوم: بدهند کسی که کتابخوان و باسوادتر از خودشان است، متن را ببیند تا ایرادهای املاییشان را برطرف کند (البته آشکار است همهی اینها میتواند یک نفر باشد) تا سادهترین واژهها با صورتی غلط و عجیب و غریب نوشته نشوند.
چهارم: اندازهی قلم، رنگ آن و جای قرار گرفتن زیرنویس را با دقت و ظرافت مشخص و تنظیم کنند تا چشمنوازترین و راحتخوانترین صورت ممکن باشد.
پنجم: در ترجمه تا جایی که ممکن است از آنهایی که زباندانتر از خودشان هستند کمک بگیرند و به ضرب و زور دیکشنری و حدس و گمان و جا انداختن و ترجمهی لفظ به لفظ بدون فهمیدن معنا یا مفهوم جمله یا عبارت و...، زیرنویس نسازند. کسانی که فیلمهای اسکار امسال را با زیرنویس فارسی دیدهاند میدانند چه میگویم. در فیلمهایی مثل «میلیونر زاغهنشین» یا «سرگذشت غریب بنجامین باتن» خیلی از جملهها مطلقن قابل فهم نیستند. مترجمین گرامی چندان زبان بلد نبودهاند و کلمهها را همینطور فارغ از جمله و متن کلی، کنار هم معنا کرده و چیدهاند. انواع اشتباهها و بیدقتی در همین قسمت هست که برشمردنشان کار من نیست اما دو مورد را که برای خودم جالب بود، مینویسم: در «میلیونر زاغهنشین» مترجم عزیز در اکثر موارد حتا متوجه عنوان فیلم هم نیست و slumdog را گویا islamdog میشنود و میبیند و میخوانَد (!) و «سگ ِ مسلمان»، «سگ ِ اسلامی» و مانند اینها ترجمه میکند. در فیلم «والس با بشیر» یک جا حرف از «تیر ِ هوایی» میشود و مترجم گویا معنای عبارت را نمیفهمد و ترجمه میکند: «شوت ِ هوایی» گویی وسط میدان فوتبال است و دروازهبان باید...
ششم: اگر از لحظ فنی ممکن است، لطف کنند و زیرنویس انگلیسی یا دیگر زیرنویسهای فیلم را حذف نکنند. در خیلی از این فیلمهایی که اخیرن دیدهام، زیرنویسسازان عزیز کملطفی کردهاند و جز زیرنویس خودشان، هرچه بود حذف کردهاند و با اینکار بیننده را مجبور میکنند که حتمن آن فیلم را فقط با همان زیرنویس ببیند، حال هر چه قدر این زیرنویس ایراد داشته باشد، اهمیت ندارد.
چه خوب میشود که زیرنویسسازان گرامی به این موارد و دهها نمونهی شبیه به اینها که میتوانند ذیل موارد بالا بگنجند، توجه کنند، و متوجه شوند که زیرنویس ساختن تنها همین کاری نیست که ایشان انجام میدهند بلکه آدابی دارد که آموختنی است و در عین حال آنقدرها هم دشوار نیست. نیازمند کمی دقت است.
تعدادی از فیلمهای اسکار امسال را دیدم ـ با زیرنویس فارسی؛ و همین بهانهی نوشتن این یادداشت است. پیشترها هم با مسئلهی زیرنویس فیلمها مشکل داشتم اما این بار خیلی شدید بود.
مشکل این است که خیلی از آنهایی که لطف کرده و برای فیلمها زیرنویس فارسی تهیه میکنند، از بسیاری از آداب «نوشتن» و «ترجمه» خبری ندارند یا خیلی کمخبر اند. فکر میکنم اغلبشان دانشآموزان یا دانشجویانی هستند که کم یا مقداری بیشتر از کم و گاه در حد متوسط و به ندرت خوب، انگلیسی (یا زبان دیگری؟!) میدانند و همین باعث میشود که به صرافت تهیه کردن زیرنویس برای فیلمهای روز دنیا بیفتند. ویژگی دیگر این گروه، علاوه زباندانی، علاقهی شخصیشان به سینما ست، احتمالن البته.
اما آنچه که این عزیزان نمیدانند فراوان است:
اول: اول از همه این که خیلیهایشان از نرمافزار وُرد یا هر برنامه و فضایی که در/با آن زیرنویس تهیه میکنند، تایپ کردن و انواع قلمها و شیوههای ویرایش متن و خیلی ریزهکاریهای آن، آگاهی کافی و بهدردبخوری ندارند. نمیدانند ایرانیک کردن یعنی چه. تیره کردن چیست. داخل کمان یا قلاب یا گیومه گذاشتن چه معنایی دارد. و...
بهتر است هر کس با این افراد آشنایی دارد بهشان بگوید که یک کم به زیرنویسهای انگلیسی دقت کنند و دستِکم آداب زیرنویسسازی را در همان حد از آنها تقلید کنند و یاد بگیرند. بهشان بگوید که در نرمافزارهای ویژهی نوشتن صدها قلم هست که میتوان از آنها استفاده کرد و هر یک برای کاری مناسب است و هنگام نوشتن مطلبی باید قلم را تنظیم کرد و تغییر داد؛ نه این که به طور خودکار تنها صفحهی ورد را باز کنیم و هر قلمی بود ـ که معمولن آریال یا تاهُما یا تایمز نیو رومن و امثال اینهاست ـ شروع کنیم به تایپ کردن. بهویژه از قلمهای خوب ِ خانوادهی بی استفاده شود؛ از قلمهایی مثل نازنین، لوتوس، بدر، میترا، کامپست، زر، کودک، رؤیا، و مانند اینها.
دوم: اینکه، دو سه بار لطف کنند و متن ترجمهی خود را بازبینی و بازخوانی کنند و حتیالمقدور بدهند چشم دیگری متن را ببیند و اصلاح کند تا آنهمه اشتباهات تایپی و نگارشی به چشم نخورَد.
سوم: بدهند کسی که کتابخوان و باسوادتر از خودشان است، متن را ببیند تا ایرادهای املاییشان را برطرف کند (البته آشکار است همهی اینها میتواند یک نفر باشد) تا سادهترین واژهها با صورتی غلط و عجیب و غریب نوشته نشوند.
چهارم: اندازهی قلم، رنگ آن و جای قرار گرفتن زیرنویس را با دقت و ظرافت مشخص و تنظیم کنند تا چشمنوازترین و راحتخوانترین صورت ممکن باشد.
پنجم: در ترجمه تا جایی که ممکن است از آنهایی که زباندانتر از خودشان هستند کمک بگیرند و به ضرب و زور دیکشنری و حدس و گمان و جا انداختن و ترجمهی لفظ به لفظ بدون فهمیدن معنا یا مفهوم جمله یا عبارت و...، زیرنویس نسازند. کسانی که فیلمهای اسکار امسال را با زیرنویس فارسی دیدهاند میدانند چه میگویم. در فیلمهایی مثل «میلیونر زاغهنشین» یا «سرگذشت غریب بنجامین باتن» خیلی از جملهها مطلقن قابل فهم نیستند. مترجمین گرامی چندان زبان بلد نبودهاند و کلمهها را همینطور فارغ از جمله و متن کلی، کنار هم معنا کرده و چیدهاند. انواع اشتباهها و بیدقتی در همین قسمت هست که برشمردنشان کار من نیست اما دو مورد را که برای خودم جالب بود، مینویسم: در «میلیونر زاغهنشین» مترجم عزیز در اکثر موارد حتا متوجه عنوان فیلم هم نیست و slumdog را گویا islamdog میشنود و میبیند و میخوانَد (!) و «سگ ِ مسلمان»، «سگ ِ اسلامی» و مانند اینها ترجمه میکند. در فیلم «والس با بشیر» یک جا حرف از «تیر ِ هوایی» میشود و مترجم گویا معنای عبارت را نمیفهمد و ترجمه میکند: «شوت ِ هوایی» گویی وسط میدان فوتبال است و دروازهبان باید...
ششم: اگر از لحظ فنی ممکن است، لطف کنند و زیرنویس انگلیسی یا دیگر زیرنویسهای فیلم را حذف نکنند. در خیلی از این فیلمهایی که اخیرن دیدهام، زیرنویسسازان عزیز کملطفی کردهاند و جز زیرنویس خودشان، هرچه بود حذف کردهاند و با اینکار بیننده را مجبور میکنند که حتمن آن فیلم را فقط با همان زیرنویس ببیند، حال هر چه قدر این زیرنویس ایراد داشته باشد، اهمیت ندارد.
چه خوب میشود که زیرنویسسازان گرامی به این موارد و دهها نمونهی شبیه به اینها که میتوانند ذیل موارد بالا بگنجند، توجه کنند، و متوجه شوند که زیرنویس ساختن تنها همین کاری نیست که ایشان انجام میدهند بلکه آدابی دارد که آموختنی است و در عین حال آنقدرها هم دشوار نیست. نیازمند کمی دقت است.
بدبختانه چون كار زيرنويس كردن و فروش اين فيلمها زيرزمينيه نبايد هم انتظاري بيشتر از اين داشت... من باب تذكرم اينكه زيرنويس كردن ربطي به نرم افزار ورد نداره و توسط نرم افزارهاي مخصوص خودش انجام مي شه كه در اونجا حرف شما درسته و ميشه با تعويض فونت و رنگ خواناتر بشه
پاسخحذف